به نام قدرت مطلق الله
جلسه لژیون مجازی همسفران عشق روز سه شنبه مورخ 1399/02/29 با دستور جلسه " در پیشبرد استحکام پایههای مالی و علمیکنگره 60 چه کرده ام ؟" راس ساعت مقرر آغاز به کار نمود.
ابتدا خانم الهه عزیز این چنین آغاز نمودند :
سلام دوستان الهه هستم همسفر. انشاالله حال همگی شما عزیزان خوب باشد و روزههایتان مبارک باشد. به قول استاد امین روزههایتان مفید باشد و مفید واقع بشود.
مشارکت اعضا در مورد دستور جلسه:
همسفر آرزو: چند روزی است که در مورد
این دستور جلسه فکر میکنم و به این نتیجه رسیدم اگر امروز در زندگی آرامش دارم، حتما مدیون عزیزانی هستم که در کنگره بوده اند و این بذر را کاشته و آبیاری کرده
اند و همیشه درکنگره پول معادل انرژی هست و در جهان ما چرخه زندگی براساس پول
است. درست است که محبت هم هست ولی چرخه زندگی بدون پول نمیشود و من هم آرزو دارم
بتوانم روزی عضو لژیون مالی بشوم تا من هم بتوانم به دیگران کمک کنم و آرامش را به
آنها هدیه دهم، ولی تا این اتفاق پیش بیاید، به قول کمک راهنمای عزیزم من میتوانم با یک مقاله، با یک دلنوشته حال
عزیزان را خوب کنم و بتوانم همانطور که خودم به آرامش رسیدم به دیگران هم کمک کنم.
همسفر فتانه :من موقع این دستور جلسه مدام از خودم سوال میکنم من در پیشبرد استحکام مالی و علمیکنگره 60 چه کرده ام و حقیقتا به این نتیجه میرسم که هیچ کمکی در قبال چیزهایی که کنگره به من بخشید انجام ندادم. کنگره به من فتانه سلامت جسم و روحم را بخشید. کنگره به من آرامش را هدیه داد و هر چه روزگار خودم را قبل از کنگره و الان مقایسه میکنم، به این نتیجه میرسم که کنگره به من همه چیز داد و من هم باید در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره کوشا باشم. از نظر علمیبا درست گرفتن آموزشها و گوش دادم به سی دیها و کاربردی کردن آنها میتوانم کمک کنم. هر ارگان و سازمانی برای استحکام نیازمند پایههای علمیو مالی است و کنگره هم از این امر مستثنی نیست. با این تفاوت که کنگره به هیچ سازمانی وابسته نیست و خود اعضا در پیشبرد اهداف تلاش میکنند. باید بتوانم ببخشم که بخشیده بشوم و یکی از این کمکها خدمت در کنگره است. حال از یک صندلی جمع کردن شروع شده و یا حمایت از قانون یازده و همینطور ادامه دارد .
همسفر خدیجه : در سی دی کمک من به کنگره
جناب مهندس یک مثلثی را مطرح میکنند که یک ضلع آن کمک من به کنگره و ضلع دیگر کمک
کنگره به من و قاعده آن هم موضوع مربوطه است. همیشه این مسئولیتها دو طرفه است. یک چیز دریافت میکنیم و یک چیز پرداخت میکنیم. در خیلی از مراکز ترک اعتیاد درست
است مواد مخدر را میگیرند، ولی در عوض الفاظ ناشایست را فرا میگیرند و فقط اعتیاد را ترک میکنند، ولی جهان بینی آنها درست نشده است و احساس پوچی میکنند، ولی داخل
کنگره نیروی عقلی که زایل شده بود برگردانده میشود و احترام و عشق جایگزین نفرت و
تنفر میشود و کنگره ما را با صراط مستقیم آشنا میکند و در قبال آموزشهایی که در
کنگره 60 فرا گرفتیم باید پرداخت کنیم تا دیگران هم بتوانند ار این بستر استفاده
کنند، پس با این اوصاف من باید از لحاظ مالی به کنگره خدمت بکنم .
همسفراکرم: در رابطه با دستور جلسه این
که کنگره به من آرامش و زندگی داد و از زمانی که من وارد کنگره شدم دید من نسبت به
مشکلات تغییر کرد و تمام اینها را مرهون کنگره و آموز شهای خانم الهه هستم، امیدوارم که بتوانم برای پایههای مالی کنگره خدمت کنم و بتوانم این آموزشهای ناب
کنگره را کاربردی کنم.
همسفرسمیه: در رابطه با این دستور جلسه
باید بگویم، من نوعی تا به حال کاری برای کنگره انجام ندادم در حالی که کنگره خیلی
چیزها به من داد. کنگره به من آموخت که چطور با بچه ام صحبت کنم و نیروی بازدارنده
را از خودم دور کنم و نظم و ترتیبی که الان در زندگیم جاری هست تمام اینها
را مدیون علم کنگره هستم پس میبینم، قبلا در زندگیم همیشه مشاجره و اشک و زاری
بود و تمام اینها به خاطر حال خرابیها بود ولی الان اگر اشکی هست به خاطر شوق
هست و تمام اینها رو مدیون کنگره هستیم. حالا من نوعی، یک مقدار جبران خسارتی که می
توانم بکنم با وارد شدن در لژیون تازه واردین است. بتوانم یک فردی که حالش خراب است
را جذب کنگره کنم و من تا به حال هر پولی برای کنگره دادم حتی مبلغ کم چندین برابرش
برگشته. پس در واقع باز هم دارم به خودم خدمت میکنم و در واقع به خودمان کمک می
کنیم و من خدا را شکر میکنم که وارد بهشت شدیم، چون در بهشت حالمان خوب است. امیدوارم خداوند توفیقی به من بدهد که وارد لژیون سردار بشوم .
همسفر منصوره:در رابطه با دستور جلسه حقیقتا
که من نتوانستم در استحکام پایههای مالی کنگره کاری انجام بدهم، خیلی دوست دارم
عضو لژیون سردار بشوم.انشالله خداوند به من توفیق بدهد و عضو لژیون سردار بشوم. در
مورد پایههای علمیکنگره همیشه این حرف خانم الهه در ذهنم هست که شبیه آبگرمکن
نباشم که فقط آموزشها را بگیرم. من این را در جزوه جهان بینی بسیار خوب متوجه شدم
و فهمیدم که هر چه را آموزش میبینم باید کاربردی کنم . من همانند برنامه تیپر
کردن جناب مهندس برای ضد ارزشهایم این کار را انجام میدهم. مثلا سر بچههایم
بسیار داد میزدم آمدم و دنبال دلیل گشتم و کم کم این را کم کردم خیلی خوشحالم که
میتوانم آموزشها را کاربردی کنم.
همسفر فاطمه 2 :حقیقتا به این موضوع
خیلی فکر کردم و متوجه شدم در این یک سالی که به کنگره میآیم فقط کنگره است که به
من کمک کرده. قبل از ورودم به کنگره پس انداز کردن را بلد نبودیم و همیشه دو هفته
مانده به پایان ماه پولی نداشتیم و اما در مورد پایههای علمیاینکه من قبل از
ورودم به کنگره کلاس خیاطی و شیرینی پزی و حتی کلاس زبان انگلیسی هم رفته بودم ولی همه را رها کرده بودم، وقتی به کنگره آمدیم ابتدا با مسافرم یک حساب پس انداز
باز کردیم تا چیزهایی که دوست داریم بخریم. من هیچ چیز در مورد جسم نمیدانستم و حتی
حوصله خواندن یک مقاله هم نداشتم، ولی الان دوباره استارت خواندن زبان انگلیسی را زدم
تا بتوانم در سایت انگلیسی خدمت کنم و صحبتهای روز چهارشنبه آقای مهندس را گوش
میدادم که با اینکه ایشان بنیان کنگره 60 هستند فرمودند: من دینم را به کنگره ادا
نکرده ام و هر کس باید خودش فکر کند که برای پیشبرد اهداف کنگره چه کرده است.
انشاالله بتوانم عضو لژیون سردار بشوم و همینطور در سایت انگلیسی خدمت کنم تا
کنگره به همه جهانیان شناسانده بشود و انشاالله بتوانم با کمک راهنمایی کمیاز
دینم را به کنگره ادا کنم.
همسفر مریم : جناب مهندس میفرمایند: هر
کدام از ما باید خود را مسئول بدانیم و فکر کنیم در استحکام پایههای علمیو مالی
کنگره چه کرده ایم، همان طور که زمانی که به شعبه میآییم و همه چیز آماده است از
صندلی و میکروفن و سیستم صوتی گرفته و غیره همه باید خریداری بشوند . دیگران
کاشتند و ما خوردیم و ما بکاریم تا دیگران بخورند. در حالی که الان اینطور شده که
دیگران کاشتند تا ما بخوریم و باز هم دیگران بکارند تا ما بخوریم . این بسیار غلط
است و آرامشی که من همسفر در کنگره گرفتم جایی دیگر نگرفتم و بعد از هر بار درمان
درد دیگری به مسافرم اضافه شد، ولی در کنگره اینطور نبود. ناخواسته به قانون یازده
کمک میکردم تا اینکه دوستی به من گفت: با نیت کمک کن و من این کار را کردم و کمکم
تا هفته بعد دو چندان میشد و خیلی خوشحال بودم که از نظر مالی مشکلی پیدا
نمیکردم و در مورد جشن گلریزان هم همین اتفاق تکرار شد .
همسفر فاطمه (1): در مورد دستور جلسه
آقای مهندس خیلی زیبا صحبت کردند و یک جورهایی من فاطمه را با وجدانم تنها گذاشتند
که فکر کنیم هر کداممان برای این دستور جلسه چکار کرده ایم . در کنگره به ما یک
متاع گرانبهایی داده میشود که اگر میلیاردها پول هم به کنگره هدیه کنیم نمی
توانیم آن را جبران کنیم. حال اگر بگوییم که ما در کنگره خدمت میکنیم این خدمت
کردن هم برای آموزش خودمان است و با سالها درس خواندن نمیتواند این آموزشها را
بدست بیاورد . از لحاظ مالی هم کنگره اینقدر با برکت است که چندین برابر آن را به
من برمیگرداند. حال ممکن است من فاطمه اینقدر در خودم گره و ضد ارزش داشته باشم که
نتوانم این برکت را ببینم و اینکه امروز فکر میکردم در مورد این دستور جلسه که ما
قبلا برای رفتن به یک مهمانی ساده اینقدر مشکل داشتیم و جر و بحث داشتیم که به جای
اینکه حالمان خوش شود خراب تر میشود و یک مسئله دیگر که ذهن من را مشغول کرده بود، اینکه خانواده مسافرم قبل از ورود ما به کنگره با مسافرم مشورت نمیکردند و حتی
خیلی از مسائل مهم را ما نمیدانستیم و آن به دلیل ضد ارزشهایی بود که داشتیم و
الان این مسئله تغییر کرده .
همسفر ندا :در مورد این دستور جلسه یک
هفتهای است که فکر میکنم و همیشه صحبت خانم الهه در گوشم طنین انداز میشود که
آن مقدار کمک مهم نیست اینکه من توانسته ام از داشتههایم بگذرم مهم است و مثال
پیرزنی که با یک کلاف نخ آمده بود تا حضرت یوسف را از بازار برده فروشان بخرد و
این کلاف نخ کل دارایی او بود . من زمانی عاشق واقعی کنگره هستم که از جان و مال و
وقت خودم بگدزم همانطور که کنگره و آقای مهندس از خیلی چیزها گذشتند تا من ندا به
اینجا برسم. یاد ماه رمضان سالهای پیش که میافتم که چقدر سخت روزه میگرفتم و آن
هم به خاطر حال خرابم بود و الان اینقدر با آرامش هستم واقعا بهای این کار چقدر
است و چقدر سخت است که بعضی اوقات نیروهای ضد ارزشی حتی اجازه نمیدهد من یک کامنت
بگذارم و یا یک مطلب را با تمام احساسم ارسال کنم . پس یک کمک خدمت در سایت است. صحبتهای خانم شمیم را گوش میدادم کسی که به کنگره کمک میکند حتما دانایی آن را
بدست آورده و من هم تصویر سازی میکنم که بتوانم ببخشم و امیدوارم بتوانم با دانایی
که کنگره به من هدیه داد محبتها را ببینم تا آن را به دانایی موثر تبدیل کنم و به
آرزوی خودم که عضویت در لژیون سردار است برسم .
همسفر زهرا :در مورد دستور جلسه باید
بگویم که هیچکاری من برای کنگره نکرده ام. در صورتی که اگر الان را با قبل مقایسه
کنم کنگره به من آرامش بخشیده و کمک راهنماها بدون دریافت هیچ مزدی از جان خودشان
برای کمک به ما میبخشند و من باید یاد بگیرم که خدمت کنم و فقط این نباشد که بیایم
و بروم و این زحمتها را نبینم . یادم
میآید چند سال پیش مشاوره میرفتم و بابت آن ساعتی70 هزار تومان و بعد راه کنگره
برایم باز شد و چقدر آموزشهای ناب و رایگان دریافت کردم و متوجه شدم که اگر حالم
بد است، مالی به کنگره کمک کنم و زمانی هم که حالم خوب بود در کنگره خدمت کنم و
انشاالله بتوانم با قبول شدن در آزمون کمک راهنمایی ذرهای از این دریای بیکران
محبت را جبران کنم .
همسفر فاطمه 3: جناب مهندس فرمودند: خیلی
ها قدرت اینکه روزه را کامل بگیرند ندارند، ولی همین روزه درصدی باعث میشود که
اعتماد به نفس داشته باشند و انگیزه بگیرند. اصولا وقتی کاری انجام بدهیم و از آن
کار بهره ببریم خرج و توشه راهمان میشود. در برخی آیات قرآن خداوند مستقیم صحبت
میکنند و در برخی آیات دیگر از طرف کرام الکاتبین زمانی یک فرو وارد شرک میشود
که در فرمانهای خداوند تردید ایجاد نماید و اعتقاد و باور کند که غیر از خداوند
کسی دیگر هم در کائنات فرمانروایی میکند. کفر معمولا برای کسی اتفاق میافتد که
منفعت خود را اولویت قرار دهد و خوبیها
را بپوشاند و نبیند و کسانی که کفر میکنند به همان میزان قدرت آشکار کردن بدیها
را دارند و ریشه نفاق از لغت نفق است به معنی سوخته شدن و به مصرف رسیدن اگر انسان
وارد روشنایی بشود و بعد از مدتی دوباره به سمت تاریکیها برود و شروع به پنهان
کردن بکند در او نفاق رخ میدهد و تجربه تاریکی در این حالت به مراتب سخت تر از
گذشته است .
کمک راهنمای محترم خانم الهه : من
همیشه در مقابل این دستور جلسه سرم پایین است و در صورتی که خود جناب مهندس که
بنیان کنگره هستند میفرمایند که من به کنگره بدهکارم، دیگر تکلیف من الهه مشخص است. چرا اینطور است؟ چون حساب کنگره دو دو تا چهار تا نیست چون حساب کنگره طبق این آیه
از کلام الله که در لژیون سردار بود و من باز هم برای شما فرستاده بودم سوره بقره
که در آن خداوند مثال میزند: در مورد کسانی که انفاق میکنند و نمیگوید انفاق مال
یا انقال علم میفرماید: انفاق میکنند بدون اینکه ریا کار باشند و بدون اینکه برای
نمایش باشد و بدون منت باشد، مثل کسی است که دانهای میکارد و از هر دانه هفت خوشه
به وجود میآید و هر خوشه صدها گندم دارد . الان در دشت و صحرا زمان خوشههای
گندم و جو است که به بار نزدیک میشوند و هر خوشه تعداد زیادی دانه دارد. مثلا از
هر خوشه هفتصد دانه برداشت میشود پس حسابش دو دوتا چهار تا نیست. زمانی که در راه
خداوند میبخشید ولی آیا ما برای این در راه خداوند میبخشیم که این دو دو تا چهار
تا شود نه اصلا اینطور نیست. تنها قیاس در کنگره این است که بیایم و خودم را قبل
و بعد از کنگره مقایسه کنم و متوجه میشوم که این الهه حالش قبل از کنگره خراب بود، دلش میخواست دست به خودکشی بزند . دوست انچنانی نداشت که اینقدر برایش مایه
بگذارند و الان میبینم که هر خدمتی که کرده ام مثلا فرض کنید اوایل که آمدم با
عشقی که در دلم شعله ور شد شروع کردم به خدمت در سایت انگلیسی و این باعث شد که من
یک ترجمه گر حرفهای بشوم و بازگشتش به خود من بوده در حالی که من حرفهای بودم ولی بچههایی که در سایت انگلیسی مشغول به کار هستند خوب میدانند که ترجمه فارسی
به انگلیسی چقدر دشوار تر و زمان برتر است . من یک زمانی دانشجوی دکترا بودم و
واقعا از لحاظ مالی مشکل داشتم و یادگرفته بودم از جناب مهندس که روی پای خودم
بایستم و استقامت کنم و برای همین از کسی کمک نمیگرفتم و پول یک جفت کفش را نداشتم
الان را نبینید وضعم خوب شده، اما اگر خیلی چیزها را پول نداشتم بخرم مثلا اگر 100
هزار تومان داشتم آن را برای کنگره با جان و دل میگذاشتم چون کنگره چیزهایی به من
داده بود که با میلیاردها پول قابل مقایسه نبود و در ازای این کار روز به روز حس
های خوبی دریافت میکردم . من تا به حال در کنگره خدمتی نکرده ام که با آن خدمت
خودم سود نبینم و همه برای من الهه بود و سودش هزاران هزار بار برگشت. در واقع بهشت
و جهنم همین جاست و از هر دست بدهی از همان دست پس میگیری و یادمان باشد اگر یک
دانه کاشتیم هفتصد دانه برداشت میکنیم ولی
من هرگز به این فکر نکردم که بکارم تا عوضش به من برگردد، حتی هیچوقت چنین نیتی هم
نکردم . وقتی در مورد بخشش و انفاق صحبت میکنیم، من چند روز پیش به صورت مجازی در
کرمان استاد جلسه کمک راهنمایی بودم البته این هفته هم استاد جلسه لژیون سردار در
شعبه عمان سامانی بودم و جفتش بسیار خوب
بود و گفتم که ما بخشش را به دوصورت داریم؛ هم در صور ظاهری و هم در صور باطنی . در
ظاهر من به دو طریق میتوانم ببخشم یکی جسمیو دیگری مالی مثلا در ماه مبارک رمضان
بخشش داریم یک وعده از غذا را میبخشیم و در عوض به ما سلامتی داده میشود . من
الهه به واسطه همین روزه گرفتن و بخشیدن ناهار ظهر در ماه مبارک و به واسطه کنگره
60 خیلی از مشکلات جسمیام حل شد، پس بخشیدم و چیزی گیرم آمد که بسیار بزرگتر از آن
چیزی بود که بخشیده بودم و آن هم نعمت سلامتی بود. من قبلا مشکلات زیادی داشتم، مرتب دستم در گچ بود و حتی نمیتوانستم یک
خودکار بلند کنم ولی حالا ساعتها تایپ میکنم و یکی دیگر بخشش در مال که در حقیقت
کنگره مسبب آن شد من با ذره ذره پس انداز
کردن و کمک نیروی الهی توانستم به کنگره
کمک کنم. یک حرف زیبایی ایجنت نمایندگی حر در صحبتهایشان هنوان کردند و آن هم این
بود که کنگره خانه دوم ماست و کسی وقتی برای خانه خریدی میکند، منتی نمیگذارد مثل
زمانی که پدر خانه خرید میکند و هیچ منتی نمیگذارد و من به این فکر میکردم
که کنگره خانه دوم من الهه نیست بلکه خانه اول من است چون اگر کنگره نبود تکلیف من
الهه معلوم بود و معلوم نبود کجا بودم و چکار میکردم شاید صدها بار سکته کرده بودم
یا دست به خودکشی میزدم یا اینقدر حالم خراب بود که تصادف کرده بودم، پس خانه اول
من است چون من را از همه این مسائل نجات داد حالا من برای چنین خانهای باید جانم
را هم بدهم برای همین میگویند کمک راهنماها از جان خود میبخشند . من خیلی وقتها
موقع آمدن به کنگره ناهار نخورده بودم یا استراحت نکرده بودم و از جان خودم از وقت
خودم و از انرژی خودم میبخشم و هر انرژی که وارد این چرخه میکنیم مثل پول و خدمت. این نیرو و انرژی هزار باره به من
برمیگردد . یک بخشش هم داریم در صور پنهان و آن این است که ساختارهای منفی که در
من وجود داشته کم کم تبدیل کنم به ساختارهای مثبت مثل حرفی که منصوره زد من آدم
عصبانی هستم و کم کم این ساختار را میبخشم و در ازای آن آرامش میگیرم و یا حرفی
که خانم سمیه زد من همیشه از دست بچههاعصبانی میشدم و کم کم این ساختار را می
بخشم و ساختار مثبت در خودم ایجاد میکنم
و این بخشش در صور پنهان است . انشاالله که همه بتوانیم از این ساختارها کمال
استفاده را ببریم و بتوانیم به وسیله خدمت در کنگره جانی و مالی ببخشیم .
همسفر ناهید :در مورد حس و حالم باید بگویم به خواست خداوند عضو لژیون سردار شدم و زمانی که خانم الهه در لژیون فرمودند باید از مال خود ببخشید در واقع خواستم خودم را محک بزنم که تا چه اندازه توانسته ام آموزشها را کاربردی کنم . با مسافرم مشورت کردم و هر دو عضو شدیم و از آن زمان از نظر مالی چندین برابر این پول در زندگی ما برگردانده شد و از نظر معنوی هم کلی آموزش گرفتیم . من با این کار پس انداز کردن را یاد گرفتم و سلامتی خیلی زیاد به خانه ما آمده و از زمانی که من و مسافرم به کنگره آمده ایم حتی برای یک سرما خوردگی ساده هم به دکتر نرفتیم و هر بار من با خوردن D.SAP کلی انرژی میگیرم . کنگره برکات زیادی به زندگی ما آورده و از خداوند خواسته ام که حتی اگر خودم هم نتوانستم حتما مسافرم عضو دنورها بشود .
لژیون مجازی با دعا گرم اعضا به پاین
رسید .
سی دی جلسه بعد لژیون مجازی : دامنه
ارتعاش
نوع مطلب :
برچسبها :
لینکهای مرتبط :